سهراب سپهری نقاشی را از کودکی آغاز کرد. او در یادداشتی با عنوان هنوز در سفرم در این زمینه می نویسد: پدرم. در طراحی دستی داشت. خوش خط بود. تار می نواخت. او مرا به نقاشی عادت داد. سهراب به سمت نقاشی مدرن کشیده می شود، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته می شود. برای سهراب که شعرهای ساده میگوید، زندگی را ساده پیش میبرد و اگرچه حساسیتهای هنرمندانهاش در تقابل با جامعه آزارهای ذهنی به همراه دارند، در نقاشیهایش هم اصل همیشگی سادگی را رعایت کرده است. شکلها در نقاشیهای سهراب اگرچه ثابت هستند، اما نگاه نقاش در بسیاری از تابلوها به همان اشکال تکرار شونده، نگاهی متفاوت است؛ البته این مساله درباره تنههای درختان که از موضوعات مورد علاقه سهراب برای نقاشی بوده، چندان صدق نمیکند. تنههای بزرگ درختان با آن بدنههای سفت و پوستههای کشیدهیی که از جوانی شان حکایت دارند در ردیفهای چندتایی ایستادهاند تا نقاش آنها را جایی در میانه تنههایشان اسیر کند و با رنگهای خاکستری قهوهیی روی بوم و مقوا ثبتشان کند. تنه درخت استوارترین بخش درخت است و او با تمرکز بر آن اشاره بر قدرت دارد. شیفتگی او در نشان دادن بخشهای تنه، به جای مجموع درخت، عمدی بود.
,نقاشی ,سهراب ,درخت ,تنههای ,درختان , ,او در , سهراب ,بدنههای سفت ,آن بدنههای
درباره این سایت